دختری دلش شکست...
نوشته شده توسط : ya30

 دختری دلش شکست

رفت و هر چه پنجره رو به نور بود بست

رفت و هر چه داشت

یعنی آن دل شکسته را

توی کیسه زباله ریخت

پشت در گذاشت.

صبح روز بعد , رفتگر

لای خاکروبه ها

یک دل شکسته دید

ناگهان

توی سینه اش پرنده ای تپید

چیزی از کنار چشم های خسته اش

قطره قطره بیصدا چکید

رفتگر برای کفتر دلش

اب و دانه برد

رفت و تکه های آن دل شکسته را

به خانه برد

...

...

...

...

سالهاست

توی این محله

با طلوع آفتاب

پشت هر دری

یک گل شقایق است

چون که مرد رفتگر

سالهاست

عاشق است

 


 

 





:: بازدید از این مطلب : 392
|
امتیاز مطلب : 68
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : چهار شنبه 18 / 11 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
arghavan در تاریخ : 1389/11/22/5 - - گفته است :
shabihe shre sibe!


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: